نوشتههایی از دیگران
راه همدان به دیده پویی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
چاپ دوم کتاب «تاریخ غیرت» منتشر شد/ یادداشتی به قلم فرهاد قوامپور
چاپ دوم کتاب «تاریخ غیرت» منتشر شد/ یادداشتی به قلم فرهاد قوامپور
🔹 تاریخ غیرت (رمان تاریخی)
🔹 نوشتهی: آقا شیخ موسی نثری (دستجردی همدانی)
🔹 به کوشش: مهدی بهخیال
🔹 ویراستهی: مصطفی قهرمانیارشد
🔹 نشر طلایی _ حوزه هنری
🔹 چاپ دوم: بهار ۱۳۹۹
تاریخ غیرت یکی از اولین رمانهای پیشرو به سبک نوین است که حدوداً صد و شش سال پیش از قلم شیخ موسی نثری بر روی کاغذ به تحریر درآمد اما بنا به دلایلی که در مقدمه کتاب هم آمده است این رمان هرگز در زمان زندگانی نویسنده به زیور طبع آراسته نگردید بلکه در کنج پستوی خانهای همدم گردوغبار گردید. پیگیریهای تحسینبرانگیز جناب بهخیال موجب کشف این نسخه گمشده گردید. قرعه فال بازخوانی دستنویس و نگارش دوباره این اثر هم به نام ایشان زده شد که الحق و انصاف بسیار خوب از عهده این کار برآمدند.
این کتاب بخشی از تاریخ همدان را به تصویر میکشد که قوای عثمانی غرب ایران را تا همدان اشغال میکنند، در همدان با مقاومت جانانه مردم روبرو میشوند، در جریان تصرف شهر همدان بسیاری از مردم در جنگی نابرابر کشته میشوند و کوچههای شهر مملو از اجساد مردمی است که جان دادند اما خاک ندادند. از جان خود گذشتند اما شرف و ناموسشان را حفظ کردند.
تحلیلی بر کتاب «تعبیر یک خواب طولانی»/ به قلم دکتر رضا صادقیشهپر
تحلیلی بر کتاب «تعبیر یک خواب طولانی» نوشتۀ لیلا قیاسوند/ دکتر رضا صادقیشهپر
تعبیر یک خواب طولانی
نوشته لیلا قیاسوند
انتشارات سرزمین اهورایی
۱۴۳صفحه
این نخستین داستان خانم قیاسوند، نویسنده همدانی است که بهتازگی چاپ شده است. داستان در شهر همدان میگذرد و از منظر اولشخص روایت میشود و راوی داستان، زن سی و اند ساله منزوی و روانپریشی است به نام آلیش که به خاطر عقیم بودن، شوهرش او را ترک کرده است. رمان، بهصورت تداعی خاطرات ذهنی آشفته روایت میشود و راوی در ذهن و خیال خود مدام به گذشته میرود و عین و ذهن را به هم پیوند میزند و محتویات آشفته ذهنش را بیرون میریزد و روایت را به کلاف درهم پیچیدهای از خاطرات و رؤیاها بدل میکند.
تعبیر یک خواب طولانی، داستانی مدرن است و وجود بسیاری عناصر و ویژگیهای روایی گواه بر آن است. آنچه در این داستان اهمیت دارد، ذهن و واقعیت ذهنی است نه کنش بیرونی، و رویدادهای بیرونی هم غالباً در خدمت نمایاندن ذهن راویاند و نقشی دلالتمند دارند. ادامه مطلب
ارمغانی از همدان/ دکتر میلاد عظیمی*
ارمغانی از همدان/ دکتر میلاد عظیمی*
به لطف آقای مهدی بهخیال دو جلد کتاب ارزشمند به دستم رسید؛ یکی کتاب «بدیع حکمت» (نشر قطره، چاپ دوم، ۱۳۹۶) و دیگری رمان تاریخی «تاریخ غیرت» (همدان، تابستان، ۱۳۹۸). «بدیع حکت» را داشتم و خوشحالم که حالا دو نسخه دارم.
این کتاب یادنامۀ امیرمهدی بدیع همدانی است؛ مورخ و فلسفهدان دانشمند و ایراندوست و مؤلف کتاب ماندگار “یونانیان و بربرها”. بدیع مرد بزرگی بود. هرگز به اندازۀ بزرگیاش شناخته نشد. چون هیاهوگر نبود. چون خاموش هنرنمای بود. بدیع بیشتر عمرش را در اروپا زیست. کتاب “یونانیان و بربرها”ی او اعتبار علمی و آکادمیک دارد. بدیع در این کتاب به شیوهای محققانه نشان داده که عقیدۀ مورخان غربی خودنگر و یوناندوست که جز یونان و روم و اروپا، کسی را داخل عالم تمدن نمیدانستند و شرقیان و بخصوص ایران را بربر نامتمدن وحشی مینامیدند، نادرست و غیرعلمی است. تهمت است. دشمنایگی است. او با استفاده از منابع معتبر غربی روی دیگر تاریخ را نشان میدهد. آثار مورخان کهن و جدید را نقد میکند و نشان میدهد که وحشیگری در یونان و اروپا هم بوده. بدیع از شأن و ارزش فرهنگ یونان نمیکاهد اما ثابت میکند ایران آن نیست که در قلم سیاهنمای برخی مورخان و محققان غربی نموده شده است. امیرمهدی بدیع مدافع حیثیت تاریخی ایران و ایرانیان بود. در این مسیر هم روشش علمی است و هم لحنش. چون یونانی و لاتین و چندین زبان اروپایی میدانست بر منابع تحقیق وقوف داشت.
«بدیع حکمت» بر پیشخوان کتاب
بدیع حکمت پس از دو دهه بر پیشخوان کتاب
فرزاد سپهر
با انتشار کتاب «بدیع حکمت» نام امیرمهدی بدیع و پدر ایشان بدیعالحکماء بر پیشخوان کتابفروشیها آمد تا بر مخاطبان کتاب و کتابخوانی این نام را از نو آشنا سازد. برای نخستین بار زندگی پرفراز و نشیب امیرمهدی بدیع به همراه زندگینوشت بدیعالحکماء توسط مهدی بهخیال نویسنده و پژوهشگر کتاب به این شکل منتشر شده است.
کتاب شامل ۴۰ گفتار به یاد امیرمهدی بدیع و جـُنگ بدیعالحکماء در ۱۰ فصل و ۴ پیوست نوشته و گردآوری شده و با بخش پیوست در معرفی باغ بدیع مجموعه کاملی پیش روی خوانندگان قرار داده است. شرح حال و یادها، گزارش جشن رونمایی یونانیان و بربرها، سخن ناشرین آثار بدیع، نقد و بررسی، گفتوگوها، نامهها، مقالات تقدیمی، نمونه آثار امیرمهدی بدیع، درگذشت امیرمهدی بدیع و در بخش پایانی میرزا مهدیخانِ بدیعالحکماء (پدر امیرمهدی بدیع) به همراه باغ و عمارت بدیعالحکماء، جُنگ یادداشتها نسخه عکسی، نمایگاننامه و تصاویر و اسناد بخشبندیهای کتاب میباشند.
در همیشۀ تاریخ/ سعید پورعظیمی
اگر دایرۀ کسب ثواب اخروی را کمی وسیعتر بگیریم به جرأت میگویم اندیشیدن به برخی کسان، ثواب دنیوی و اخروی دارد.
تا آنجا که از نزدیک دیدهام و شواهد و قرائن نشان میدهند حجم منتشر نشدههایش بیش از آن است که تاکنون به دست اهل تحقیق داده. در میان جماعتِ انبوهِ مورخان و مدعیان فهم تاریخ، که غالباً حاشیههایی فراتر از متن، حول کار و بار خویش کشیدهاند، نامهایی هستند که بر کنار از هیاهو، به کنجی خزیده و به کار کتابت خویش سرگرماند؛ پرویز اذکایی یکی از این تکخالهاست. بیش از نیم قرن فعالیت با چراغهای خاموش او را در جایگاهی نشانده که به فرض حذفِ او، کتابهایی بیبدیل و رشکانگیز از کتابخانهها رخت برمیکشند و پارههایی از دانایی ما در حیطۀ مطالعات تاریخی، فلسفی و رجالشناسی مخدوش میشود. نگارش کتابهایی از نوع حکیم رازی، ابوریحان بیرونی، فرمانروایان گمنام و پزشکی در ایران باستان با ملاحظاتی که او دارد استخوان فیل میطلبد. در کتاب رابطۀ نقلی و عقلی در فقه چنان متبحرانه از پس تحلیل قضایا برآمد که مایۀ شگفتی شد و برخی اعاظمِ قوم، درجۀ علمیاش را در قوارۀ «مجتهد متجزی» شناختند. وسواس علمیِ موشکاف او سبب شده تقریباً در هر آنچه نوشته حجت را به دست دهد و گاه در میدانهایی قلم زده که مصداقِ گام زدن بر لبۀ تیغ است، کتابِ فهرست ماقبل الفهرست نمونهاش. همداننامه و فرهنگ مردم همدان که برجستهترین تألیفات در زمینۀ «همدانشناسی» شمرده میشود علاوه بر آنکه در نوع خود یگانه است، سرمشقهای تاریخنگاری محلی را نیز به دست محققان بعد میدهد.
اندوه هگمتانه شهر ایران/ هوشنگ جمشیدآبادی
ترانهای در مایهی شور (اجرا به سبک پاپ)
روی سینهام مُخلّد شده و رقم نوشته
روی دوشم کولهباری حامل یه سرگذشته
با کتیبههای فرسوده و نقش شیر سنگی
میکنم برات حکایت پشت شیشههای رنگی
قصه تاریخی من حرفیه که ناتمامه
زتدگانی کردن من مرگ تدریجی عامه
من که هستم؟ واژه و یک اسم بیمعنا و مفهوم
خاطر رنج گرانبارم و افسرده و مغموم
روی سنگ قامت کوهم به کلام خسروانی
برنوشته هکمتانه شهر مادِ باستانی
جنگلی بودم و باغی منِ روئیده تنها
دامنم سبز کمند و پشتم الوند کوه خارا
گفتگوها بود و رازی، با من دلبند عاشق
با گل خورشیدِ زرد و با گل سرخ شقایق
شهر یاران بودم و، افسانه رنگ کامکاران
بر بلند ایوان من بر مینشستند شهریاران
همدان؛ این خاک دامنگیر/ مرتضی پرورش
خاک «همدان» دامنگیر است. پاتوقیهای «عباسآباد» میدانند. از غذاخوریِ «نعلْاِشکنه» که بالاتر بروی و بپیچی سمت «الوند»، خنکیِ باغها که از شیب تپه بلغزد و بنشیند روی پوستت، دیگر هوای همدان برت میدارد؛ مجابت میکند که اینجا جای ماندن است.
کنار جاده روی سنگچینهای رودخانه بنشین. آبی به صورتت بزن. کفشهای رفتنت را خواهی کند. پای برهنه را رها کن در غلغلِ زنجیرهی رود. غل و زنجیرت خواهد کرد. همدانیها همه پابستِ این زنجیرهی بلور اند که الوند از شُرّهشرّه چشمههای کوچک و بزرگش بافته و از این سر شهر تا آن سرش انداخته. الوند به زنجیر کشیده این شهر را.
بیجا نیست که مردمش همیشه رو به الوند دارند. تراکم جمعیت در ضلعهای شمالی و شرقی و غربی است. شهرکهای حاشیه، مناطق مسکونی، پایینشهریها. و الوند آن بالاست. در جنوب است ولی بالاست، از همه بالاتر. و صبحها که باید رفت سر کار، بیشترینه رو به الوند میروند. این است که مدام جلوی چشمت است. از «چراغْقرمز» که میروی سمت «باباطاهر»، همهی میدان دیدت را احاطه کرده. میخواهی نبینیاش؛ یک روز مسیرت را کج میکنی. از خیابان «گازران» میروی. پهلوی راست تپههای «هگمتانه» را که دور بزنی، باز سر و کلهاش پیدا میشود. از «شریعتی» میروی بالا. باز آنجاست. چنان کوپال پهن کرده که انگار خیابان راست میرود سینهی کوه. نهایت افق دیدِ همدانیهاست!
تیشهی تلخ/ قاسم امیری
«تقدیم به رجبعلی کوهکن که از جهان باخبر بود و جهان بیخبر از او»
در این گوشه از جهان سوم و در این ناهمزمانی گاه تکنولوژی شکسته بسته و دلال در هیأت یک تراکتور نه تنها زمین که انسان وابسته به آب و خاک را از ریشه شخم میزند. و آواره و به دست باد میسپارد و فقدان حضورش و جای خالیاش میشود (جای خالی سلوچ) و این حدیث زبان به زبان و دست به دست میگردد و میشود تراژدی و یا فرهنگ تراژدی چنین است که سلوچ و رجبعلی کوهکن یا آوارهی شهرها و پیادهروها میگردند. و یا خاکسترنشین این تراژدی. یکی با رفتار بیل و کلنگش از خِساست خاک تلخ چشمهی شیرین جاری میسازد و آن یک با تیشهی تلخی از سِماجت سنگِ خارا ملاحت میآفریند.