نوشتههایی از دیگران
تحلیلی بر کتاب «تعبیر یک خواب طولانی»/ به قلم دکتر رضا صادقیشهپر
تحلیلی بر کتاب «تعبیر یک خواب طولانی» نوشتۀ لیلا قیاسوند/ دکتر رضا صادقیشهپر
تعبیر یک خواب طولانی
نوشته لیلا قیاسوند
انتشارات سرزمین اهورایی
۱۴۳صفحه
این نخستین داستان خانم قیاسوند، نویسنده همدانی است که بهتازگی چاپ شده است. داستان در شهر همدان میگذرد و از منظر اولشخص روایت میشود و راوی داستان، زن سی و اند ساله منزوی و روانپریشی است به نام آلیش که به خاطر عقیم بودن، شوهرش او را ترک کرده است. رمان، بهصورت تداعی خاطرات ذهنی آشفته روایت میشود و راوی در ذهن و خیال خود مدام به گذشته میرود و عین و ذهن را به هم پیوند میزند و محتویات آشفته ذهنش را بیرون میریزد و روایت را به کلاف درهم پیچیدهای از خاطرات و رؤیاها بدل میکند.
تعبیر یک خواب طولانی، داستانی مدرن است و وجود بسیاری عناصر و ویژگیهای روایی گواه بر آن است. آنچه در این داستان اهمیت دارد، ذهن و واقعیت ذهنی است نه کنش بیرونی، و رویدادهای بیرونی هم غالباً در خدمت نمایاندن ذهن راویاند و نقشی دلالتمند دارند. ادامه مطلب
ارمغانی از همدان/ دکتر میلاد عظیمی*
ارمغانی از همدان/ دکتر میلاد عظیمی*
به لطف آقای مهدی بهخیال دو جلد کتاب ارزشمند به دستم رسید؛ یکی کتاب «بدیع حکمت» (نشر قطره، چاپ دوم، ۱۳۹۶) و دیگری رمان تاریخی «تاریخ غیرت» (همدان، تابستان، ۱۳۹۸). «بدیع حکت» را داشتم و خوشحالم که حالا دو نسخه دارم.
این کتاب یادنامۀ امیرمهدی بدیع همدانی است؛ مورخ و فلسفهدان دانشمند و ایراندوست و مؤلف کتاب ماندگار “یونانیان و بربرها”. بدیع مرد بزرگی بود. هرگز به اندازۀ بزرگیاش شناخته نشد. چون هیاهوگر نبود. چون خاموش هنرنمای بود. بدیع بیشتر عمرش را در اروپا زیست. کتاب “یونانیان و بربرها”ی او اعتبار علمی و آکادمیک دارد. بدیع در این کتاب به شیوهای محققانه نشان داده که عقیدۀ مورخان غربی خودنگر و یوناندوست که جز یونان و روم و اروپا، کسی را داخل عالم تمدن نمیدانستند و شرقیان و بخصوص ایران را بربر نامتمدن وحشی مینامیدند، نادرست و غیرعلمی است. تهمت است. دشمنایگی است. او با استفاده از منابع معتبر غربی روی دیگر تاریخ را نشان میدهد. آثار مورخان کهن و جدید را نقد میکند و نشان میدهد که وحشیگری در یونان و اروپا هم بوده. بدیع از شأن و ارزش فرهنگ یونان نمیکاهد اما ثابت میکند ایران آن نیست که در قلم سیاهنمای برخی مورخان و محققان غربی نموده شده است. امیرمهدی بدیع مدافع حیثیت تاریخی ایران و ایرانیان بود. در این مسیر هم روشش علمی است و هم لحنش. چون یونانی و لاتین و چندین زبان اروپایی میدانست بر منابع تحقیق وقوف داشت.
در همیشۀ تاریخ/ سعید پورعظیمی
اگر دایرۀ کسب ثواب اخروی را کمی وسیعتر بگیریم به جرأت میگویم اندیشیدن به برخی کسان، ثواب دنیوی و اخروی دارد.
تا آنجا که از نزدیک دیدهام و شواهد و قرائن نشان میدهند حجم منتشر نشدههایش بیش از آن است که تاکنون به دست اهل تحقیق داده. در میان جماعتِ انبوهِ مورخان و مدعیان فهم تاریخ، که غالباً حاشیههایی فراتر از متن، حول کار و بار خویش کشیدهاند، نامهایی هستند که بر کنار از هیاهو، به کنجی خزیده و به کار کتابت خویش سرگرماند؛ پرویز اذکایی یکی از این تکخالهاست.
اندوه هگمتانه شهر ایران/ هوشنگ جمشیدآبادی
ترانهای در مایهی شور (اجرا به سبک پاپ)
روی سینهام مُخلّد شده و رقم نوشته
روی دوشم کولهباری حامل یه سرگذشته
با کتیبههای فرسوده و نقش شیر سنگی
میکنم برات حکایت پشت شیشههای رنگی
همدان؛ این خاک دامنگیر/ مرتضی پرورش
خاک «همدان» دامنگیر است. پاتوقیهای «عباسآباد» میدانند. از غذاخوریِ «نعلْاِشکنه» که بالاتر بروی و بپیچی سمت «الوند»، خنکیِ باغها که از شیب تپه بلغزد و بنشیند روی پوستت، دیگر هوای همدان برت میدارد؛ مجابت میکند که اینجا جای ماندن است.
کنار جاده روی سنگچینهای رودخانه بنشین. آبی به صورتت بزن. کفشهای رفتنت را خواهی کند. پای برهنه را رها کن در غلغلِ زنجیرهی رود. غل و زنجیرت خواهد کرد. همدانیها همه پابستِ این زنجیرهی بلور اند که الوند از شُرّهشرّه چشمههای کوچک و بزرگش بافته و از این سر شهر تا آن سرش انداخته. الوند به زنجیر کشیده این شهر را.
تیشهی تلخ/ قاسم امیری
«تقدیم به رجبعلی کوهکن که از جهان باخبر بود و جهان بیخبر از او»
در این گوشه از جهان سوم و در این ناهمزمانی گاه تکنولوژی شکسته بسته و دلال در هیأت یک تراکتور نه تنها زمین که انسان وابسته به آب و خاک را از ریشه شخم میزند. و آواره و به دست باد میسپارد و فقدان حضورش و جای خالیاش میشود (جای خالی سلوچ) و این حدیث زبان به زبان و دست به دست میگردد و میشود تراژدی و یا فرهنگ تراژدی چنین است که سلوچ و رجبعلی کوهکن یا آوارهی شهرها و پیادهروها میگردند. و یا خاکسترنشین این تراژدی. یکی با رفتار بیل و کلنگش از خِساست خاک تلخ چشمهی شیرین جاری میسازد و آن یک با تیشهی تلخی از سِماجت سنگِ خارا ملاحت میآفریند.