اندوه هگمتانه شهر ایران/ هوشنگ جمشیدآبادی
ترانهای در مایهی شور (اجرا به سبک پاپ)
روی سینهام مُخلّد شده و رقم نوشته
روی دوشم کولهباری حامل یه سرگذشته
با کتیبههای فرسوده و نقش شیر سنگی
میکنم برات حکایت پشت شیشههای رنگی
همدان؛ این خاک دامنگیر/ مرتضی پرورش
خاک «همدان» دامنگیر است. پاتوقیهای «عباسآباد» میدانند. از غذاخوریِ «نعلْاِشکنه» که بالاتر بروی و بپیچی سمت «الوند»، خنکیِ باغها که از شیب تپه بلغزد و بنشیند روی پوستت، دیگر هوای همدان برت میدارد؛ مجابت میکند که اینجا جای ماندن است.
کنار جاده روی سنگچینهای رودخانه بنشین. آبی به صورتت بزن. کفشهای رفتنت را خواهی کند. پای برهنه را رها کن در غلغلِ زنجیرهی رود. غل و زنجیرت خواهد کرد. همدانیها همه پابستِ این زنجیرهی بلور اند که الوند از شُرّهشرّه چشمههای کوچک و بزرگش بافته و از این سر شهر تا آن سرش انداخته. الوند به زنجیر کشیده این شهر را.
تیشهی تلخ/ قاسم امیری
«تقدیم به رجبعلی کوهکن که از جهان باخبر بود و جهان بیخبر از او»
در این گوشه از جهان سوم و در این ناهمزمانی گاه تکنولوژی شکسته بسته و دلال در هیأت یک تراکتور نه تنها زمین که انسان وابسته به آب و خاک را از ریشه شخم میزند. و آواره و به دست باد میسپارد و فقدان حضورش و جای خالیاش میشود (جای خالی سلوچ) و این حدیث زبان به زبان و دست به دست میگردد و میشود تراژدی و یا فرهنگ تراژدی چنین است که سلوچ و رجبعلی کوهکن یا آوارهی شهرها و پیادهروها میگردند. و یا خاکسترنشین این تراژدی. یکی با رفتار بیل و کلنگش از خِساست خاک تلخ چشمهی شیرین جاری میسازد و آن یک با تیشهی تلخی از سِماجت سنگِ خارا ملاحت میآفریند.
کتابفروشان سیار؛ تاریخسازان گمنام همدان/ مهدی بهخیال
کتابفروشان سیار*
[قسمت دوم]
چندی پیش (یکشنبه ۲۹آبان ۱۳۹۱)، در روزنامه همشهری (ویژه همدان)، شرحی از کتابفروشان بساطی (سیار) استان را اشارتوار نوشتیم، در این شماره به دیگر فرهنگسازانی که راه بسط فرهنگ از ته بساطشان میگذرد اشارهای میکنیم.
چه خوب بود کمی نگاهمان همچون گفتارمان با حسن نیت همراه و قدری آستانه تحملمان بیشتر بود و با تغییر این مدیر و آن رئیس خوابی برای این چند کتابفروش بساطی نمیدیدیم. کتابفروشانی که، در گرما و سرما، برف و باران و کسادی بازار، از طرفی با فرمان مأمورین فضای سبز، شهرداری و دیگر مراکز، دست به گریبانند و دائم بساط خود را جمع و گاهی پهن میکنند.
بساطیها؛ گذر تاریخساز کتاب در استان/ مهدی بهخیال
کتابفروشان سیار*
[قسمت اول]
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
داستان کتاب و کتابخوانی ما هم بسیار مفرح و حزنانگیز شده است. این کالای فرهنگی از دیرباز تاکنون مقولهای بوده است جذاب و کسل کننده، و همچون عشق و نفرت همسو با یکدیگر برای طالبین آن همراه بوده است؛ حرف و حدیث در موردش بسیار گفته شده و میشود و همراهِ نامِ نویسنده، عنوان کتاب، ناشر، کتابفروش و سایر عوامل آن از راه میرسند و از آنان گاه تمجید میشود گاه سرزنش!
سخن گفتن در مورد هرکدام از گفتههایی که گفته شد خود قصهایست مُفصل، که مدنظر ما نبوده و نیست، و گفتار ما مربوط است به کتابفروشان آن هم کتابفروشانی که با نامهایی چون: بساطی، دورهگرد، سیار، گیشهای، دستدوم فروش و نامهایی از این قبیل در سرتاسر ایران مشهورند و مهجور، و در این شهر (ـ همدان) هم از روزگار گذشته تاکنون بدین منوال بوده است و از این امر مستثنی نیست.
طبابت در همدان
نقدی بر کتاب حکیمان روحانی*
حکیمان روحانی همدان
(زندگینامهی بیستوشش طبیب سنتی)؛
تألیف عباس فیضی؛
تهران، موسسه فرهنگی حقوقی سینا؛
۱۳۸۸؛ ۲۱۶صفحه؛ رقعی.
عباس فیضی متولد ۱۳۲۵ﻫ.ش. از چهرههایی است که در زمینه فرهنگ عامه همدان تلاشهای بسیاری نموده است. وی در این میان کتابهایی چون آلالههای الوند و گلپونههای الوند[۱]که شامل اشعار محلی است را به چاپ رسانده است. فیضی با تلاش و پیگیری مستمر خود توانسته آثار و آرشیو گرانبهایی از اسناد و عکسهای مشاهیر همدان را گردآوری کند، در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که او بخش عظیمی از کارهای خود را به دانشگاهها، سازمانها و ارگانهایی در شهرهای دیگر فروخته و این آثار گرانبها که زبان و تاریخ گویای این شهر بوده است به دلیل هزینه نکردن یا کوتاهی و کمکاری سازمانهای مربوطه، از جایی دیگر سر در آوردهاند به جز اندکی از آنها که در اختیار سازمانی[۲] در همدان قرار گرفته است.
کوهکن همدان/ مهدی بهخیال
رجبعلی برقیان*
این برقیان خسته[۱]
دامن کوه نشسته
در میان انبوه نوشتههای پراکندهی مرحوم رجبعلی برقیان، زندگینامهای خودنوشت هست که تاریخ هیچگاه نوشته نشدهی طبقات پاییندست را در خود ضبط و ثبت کرده است. ویژگیِ مثبت این نوشته، آن است که شروع و پایان مشخصی دارد. اما گهگاه خاطراتی که در کوتاه نوشتهای وی آمده، در این زندگینامه دیده نمیشود. ما در اینجا زندگینامهی اصلی را آورده و هرجا نقصی مشاهده شده، با حفظ توالیِ زمانی، برای تکمیل امر از نوشتههای دیگر او بر مطلب اصلی افزودهایم تا بر شیواییِ متن بیافزاید، و همچنین حوادث زندگیاش تا آنجا که ممکن است، کامل و بینقص فرادست آید. این بخشهای تکمیلی با همان قلم و اندازه، جملگی در میان دو قلاب [] قرار گرفتهاند.
از خاطرات دور تا روایت تازه از حافظ/ مهدی بهخیال
گفتاری چند در باب کتاب «پرسهها و پرسشها»، نوشتهی: داریوش آشوری*
پرسهها و پرسشها (مجموعهی مقاله)
نوشته: داریوش آشوری
تهران، نشرآگه
چاپ یکم: بهار ۱۳۸۹
۳۹۰ صفحه، ۸۷۰۰ تومان
«این مجموعه، که بیستونه مقاله را در بر دارد، حاصل دورانی چهل ساله از کار و کوشش قلمی من است که در مجلهها منتشر شده بودند و برخی در سالهای اخیر بر روی اینترنت. … و به هر حال نشان از گوشه ای از کنجکاویهای من و مسیر کار نویسندگیام نیز در آن هست، که در این مجموعه گنجاندهام. … مقالهها را از نظر سبک و نیز شیوهی نگارش بازبینی کردهام. زبان نگارهی (رسمالخط) آنها را نیز به شیوهی پیشنهادی خود در سالهای اخیر درآوردهام.»