طبابت در همدان
نقدی بر کتاب حکیمان روحانی*
حکیمان روحانی همدان
(زندگینامهی بیستوشش طبیب سنتی)؛
تألیف عباس فیضی؛
تهران، موسسه فرهنگی حقوقی سینا؛
۱۳۸۸؛ 216صفحه؛ رقعی.
عباس فیضی متولد ۱۳۲۵ﻫ.ش. از چهرههایی است که در زمینه فرهنگ عامه همدان تلاشهای بسیاری نموده است. وی در این میان کتابهایی چون آلالههای الوند و گلپونههای الوند[۱]که شامل اشعار محلی است را به چاپ رسانده است. فیضی با تلاش و پیگیری مستمر خود توانسته آثار و آرشیو گرانبهایی از اسناد و عکسهای مشاهیر همدان را گردآوری کند، در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که او بخش عظیمی از کارهای خود را به دانشگاهها، سازمانها و ارگانهایی در شهرهای دیگر فروخته و این آثار گرانبها که زبان و تاریخ گویای این شهر بوده است به دلیل هزینه نکردن یا کوتاهی و کمکاری سازمانهای مربوطه، از جایی دیگر سر در آوردهاند به جز اندکی از آنها که در اختیار سازمانی[۲] در همدان قرار گرفته است.
کتاب جدید عباس فیضی «حکیمان روحانی همدان» بدون مشخص بودن تیراژ کتاب[۳]، به پیشخوان کتابفروشیها راه یافت. این اثر با دیباچهای به قلم دکتر محمود عباسی سپس پیشگفتاری بدون نام نویسنده و مقدمهای به قلم صاحب اثر که ماهیت کتاب را شرح میدهد شروع میشود. حکیمان روحانی همدان در ۲۶فصل که هر فصل از چند صفحه بیشتر تجاوز نمیکند به زندگانی یکی از حکیمان میپردازد و آنچه از مقدمه کتاب بر میآید: «زندگینامه بیست و شش طبیب روحانی، عالم، حاذق و نامور یکصد ساله اخیر همدان که هر یک از آنها خاندانی بزرگ و مشهور و معروف در طب و طبابت همدان به شمار میرفتند به رشته تحریر کشیده میشود…»[۴]
البته تمامی طبیبان مذکور درس حوزوی نخوانده و یا روحانی نبودهاند، مانند دکتر میرزا محمد ضیاءالطباء همدانی که تحصیلات خود را بدین شرح پشت سر گذاشته است: «… پس از فراقت از دروس طب شیخالرئیس ابوعلیسینا از همدان رهسپار تهران شد و در مدرسه دارالفنون ثبت نام کرد و مشغول تحصیل دوره کامل در طب جدید شد. حدود ۱۲سال، تمامی دروس طب مدرسه دارالفنون تهران را فراگرفت و در تمامی دروس و مراحل مدرسه دارالفنون موفق به کسب رتبههای عالی گردید و به اخذ (دیپلم طب و طبابت) از مدرسه دارالفنون توفیق یافت… برای ادامه تحصیلات عالی در این رشته عازم کشور فرانسه گردید»[۵] به هر حال نام وی به جمع حکیمان روحانی همدان آمده است، معلوم نیست چه اصراری بوده است که این کتاب به نام حکیمان روحانی به زیور طبع آراسته گردد و نه حکیمان همدانی که اگر چنین میشد به چهرههایی نام آشناتر چون دکتر بدیعالحکما، دکتر میرهادی و دیگر حکیمان هم پرداخته میشد و آن اشتباهات پیش نمیآمد و کتاب از خسروینامه نجات پیدا میکرد و نویسنده میتوانست در بخش خاندان خسروی به جای این همه پراکندهگویی شجرهنامهای از این خاندان ارائه دهد.
نکته دیگری که پرداختن به آن خالی از لطف نیست در مورد طبیب بودن همه افرادی است که در کتاب آمدهاند، بعضی از محققان بر این اعتقادند که اشخاصی چون سید عباس دعوتی (داعیالاسلام) اگر آشنایی با طب و طبابت داشته، اما اجازهنامه رسمی جهت طبابت و مداوای بیماران را نداشته است. جالبترین نکته که در این کتاب به چشم میآید القاب و اغلاط فراوان است، وی به جای آنکه به مشخصات طبیب و مأخذ آنها اشاره کند بدون ذکر مأخذ القابی چون عارف دلآگاه، شاعر شیرینسخن، عارف سوختهدل، دانشمند توانا و… ـالقابی که پرطمطراق و متحدالشکل استـ قبل از اسامی اشخاص آورده است و در مجموع فقط با اشاره به «کهن شهر همدان» کتاب مشوشی با غلطهای فاحش ارائه داده است. مثلاً در صفحه بیست کتاب که جزو پرغلطترین صفحات کتاب است سردار یونانی را سده هفتم پیش از میلاد میخواند که در شرح حال وی تاریخ صحیح آن سده چهارم ذکر شده چرا که برخلاف نظر نویسنده خاطراتی از او باقی نمانده است.
نویسنده محترم از تکرار مکررات هراسی به دل نداشته و مثلاً در صفحه ۴۸بخش حکیم سید محمد علی خسروی به فرزند وی سید احمد علی خسروی اشاره میکند و دوباره در بخش سید احمد علی خسروی همان گفتارها را با سبکی دیگر به قلم میآورد و سپس به پدر آن سید حکیم خسروی که در بخش قبل آمده است مجدداً اشاره میکند.
در مجموع در این کتاب کوچک کاستیهایی نیز به چشم میخورد که به دلیل مفصل نبودن، ابهاماتی به وجود میآورد که این امر نشان از شتابزدگی مولف دارد، مثلاً درتوضیح تصویر شماره یک صفحه ۲۱نوشته شده است: «دندانکشی سنتی توسط حکیم روحانی در طب عامه کهن دیار همدان» در صورتی که در کتاب تاریخ طب اسلامی نوشته ادوارد براون مستشرق و ایرانشناس بزرگ این تصویر با این توضیح آمده است: «دندان پزشک اسلامی، از کتاب جراحیهالخانیه، اثر شرفالدینبن علی، قرن نهم هجری»[۶]
جدای از حرف و حدیثی که در مورد کتاب فوقالذکر به میان آمده است چطور دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی) که از دانشگاههای نامدار و متخصص در امر پزشکی است اقدام به چاپ چنین کتابی نموده است؟
در پایان بایستی به این نکته اشاره کرد که کتاب حکیمان روحانی در جای خود قابل تقدیر و تحسین است، نویسنده کتاب با کوشش بیدریغ خود اسناد و عکسهای زیبایی را در این کتاب ارائه داده است که این کار میتواند برای محققان راهگشا باشد. همچنین جا دارد قدردانی مضاعفی از نویسنده داشته باشیم چرا که با کسالت جسمی فراوان رنج سفر را برخود آسان نمود و پیگیری چاپ کتاب را شخصاً انجام داد وآن را به چاپ رساند و توزیع نمود.
* طبابت در همدان به روایت کتاب حکیمان روحانی همدان (نقد کتاب)، هفتهنامهی سپهرغرب، سال اول، شمارهی ۴۲، دوشنبه ۲۷مهر ۱۳۸۸، ص ۶.
۱. عباس فیضی: «این کتاب در بازار تمام شده و مراحل چاپ دوم آن فراهم گشته است اما هنوز خبری از آن نیست، امید که ناشر به چاپ مجدد آن اقدام نماید».
۲. احتمالاً سازمان اسناد و ملی غرب کشور.
۳. ذکر این نکته از آن بابت است که ناشر در چاپهای بعدی اصلاح و دقت بیشتری داشته باشد.
۴. عباس فیضی، حکیمان روحانی همدان، موسسه فرهنگی حقوقی سینا، ۱۳۸۸، ص ۲۷.
۵. همان، صص ۱۴۴ـ۱۴۳.
۶. ادوارد براون، تاریخ طب اسلامی، ترجمهی رجبنیا، علمی و فرهنگی.
باسلام
معلوم می شود میرزا حسن معتمدالاطباء حافظ الصحه همدان که از سال ۱۲۹۵ قمری به این سمت مأمور شده بود و پسرش میرزا حسین خان دکتر که از شوال ۱۳۱۵ این لقب و همچنین سمت حافظ الصحه به او واگذار شد روحانی نبوده اند