کتابنامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خدا را الوند ما کجاست!/ مهدی به‌خیال

از شهر گمشده‌ام سخن می‌گویم*

چیزی به جا نماند

حتی

که نفرینی

بدرقه‌ی راهم کند

همدان، میدان مرکزی شهر.

همدان، میدان مرکزی شهر.

می‌خواهم با تو و از تو سخن بگویم، از شهر گمشده‌ام، از شهری که پایتخت تاریخ و تمدن ایران است. شهری که پیشینه‌اش به بلندای تاریخ و عظمتش به قامت الوند است، شهری که روزگاری پایتخت مادها بود و زمانی باغ‌شهر ایران، شهری که شهرسازی و زیاده‌خواهی عده‌ای جاه‌طلب آن را ویران کرد.

می‌خواهم از همدان بگویم، از شهر هزاربیشه‌ها؛ از شهری که کوچه پس‌کوچه‌ها و آثار قدیمی‌اش شُهره‌ی خاص و عام بود، و سرسبزی و طبیعتش سخنی دیگر، شهری ـ‌که بی‌اغراغ به گفتۀ بسیاری از سیاحان و شاعران‌ـ بهشتی دیگر بود.

از اکباتان می‌گویم، که روزگاری نه چندان دور قنات‌های بِکرش (۷۰۰قنات)، شهر را سیراب و درختان را پرآب می‌کردند. از هگمتانه می‌گویم شهری سردسیری، با برج و باروهایی برافراشته، خانه‌هایی گِلین و اعیانی، با درختانی ایستاده و پابرجا که هوای پاک و اقتصاد را تُوأمان به شهر می‌آوردند، گویی تاریخ در این شهر ورق نخورده بود، اینان مردم را نظاره‌گر بودند و چه خوب به نظاره ایستاده بودند و تاریخ را ورق می‌زدند، از جنگ‌های عثمانی تا جنگ‌های شیخیه همه را به‌یاد داشتند؛ به‌یاد داشتند که هیچ‌کدام از اینان با این‌ها سر ستیزه و جنگ نداشتند. اما ما مردمان طی چند دهه‌ی اخیر با تمامی این‌ها ناراست بودیم و سعی کردیم همه را از بین ببریم، و بردیم، و چه مُفتخرانه این راه را طی می‌کنیم که مبادا خدای ناکرده دار و درختی، بنایی، خانه‌ای و اثری از هویت و میراث گذشتگان برای آیندگان باقی بماند.

ما با ساخت و سازهای بی‌رویه، درختان را سلاخی ‌کردیم و جای آن بتن ‌کاشتیم و با گودبرداری‌های عظیم رطوبت خاک را گرفتیم و خاک را هم به مرگ کشاندیم، و در عوض ساختمان‌های نتراشیده نخراشیده‌ای بنا کردیم؛ ما خانه‌های مشاهیر، بناهای تاریخی، مزارات و حمام‌های قدیمی را از بین بردیم و برای دیگر باغ‌ و بیشه‌ها خواب و خیال می‌بینیم و نقشه می‌کشیم و صراحتاً اعلام می‌کنیم: «۱۰۰میلیارد تومان برای ما سود دهی دارد، فضای سبز، و آب و هوا به چه درد ما می‌خورد.» و به بهانه‌ی توسعه‌ی شهر تخریب‌‌ها را تا دامنه‌ی جبال الوند می‌کشانیم و به زودی کوه الوند را هم تِکه پاره کرده و جای آن عمارتی بی‌بدیل ـ‌که نمونه‌اش در شهر موج می‌زند‌ـ می‌سازیم.

باری با این‌حال هستند کسانی که نگران آینده‌اند و خونِ‌دل می‌خورند و تلاش‌ها می‌کنند که همین اندک داشته‌ها را حفظ کنند؛ در این میان دل‌نگرانی دکتر پرویز اذکایی از جنس دیگر است ایشان طی یادداشتی می‌نویسند: «اما دریغا امروزه، بی‌هیچ پرده‌پوشی و وطن‌دوستی ریایی، باید گفت که از آن همه لطف و طراوت، و سرسبزی و خرمی، جمال و نزاهت الوند، زیاده چیزی برجای نمانده است. بلای آلودگی‌های دم‌افزون زیست‌محیطی از یک طرف، ولی خصوصاً توسعه ویرانگرانه و ساختمان‌سازی از طرف دیگر، تمام فضای حیاتی سبزینه و بیشه‌زارهای مصفا باغ‌های پردار و باروبَر ـ‌را که حالا معلوم می‌شود چقدر هم منافع اقتصادی داشته‌اند‌ـ یکسره به وسعت هزاران هکتار از دامنه الوند زدود و یکباره از میان برد که هنوز هم می‌برد. طبیعت بی‌نظیری که جامه‌ی زیبای آفرینش آن را دست خداوند “جَمیل و یحِب‌ُّالجمال” طی میلیون‌ها سال تطور طبیعی بر قامت الوند سرفراز پوشانده بود، ظرف سی‌سال اخیر به یک طرﻓﮥ‌العین با دست انسان طماع ظلوم جهولِ تجاوزکار معاصر پاره‌پاره، دریده و گسیخته، نابود و ویران گشت؛ مظهر آیات الهی در وطن ما اینک مَزبله‌ی رجس آدمیان ناسپاس و نادان شده است. خسارت‌های مطلقاً جبران ناپذیری که طی چند دهه‌ی اخیر به بافت و ساخت طبیعی شهر و کوه و دشت ما وارد شده، فقط می‌تواند خیانت محض باشد؛ تخریبی که برآن رفته و می‌رود، هیچ قوم یأجوج مأجوج و چنگیز مغول چنین بلایی بر جای دیگر نازل نکرده است. اگر زمانی میلتون انگلیسی از کوه‌پایه‌های الوند به عنوان بهشت بازیافته سخن گفته بود، اینک دریغ‌آمیز و سوگبار به واقع تنها می‌توان از آن بهشت گمشده یاد کرد… دریغا که این کوه لختِ بلند بالا دیگر آن الوند نیست؛ خدا را الوند ما کجاست؟[۱]»

با تمام این حرف‌ و حدیث‌ها روزی را (یکم شهریور) به نام همدان نامگذاری می‌کنیم و مراسم‌ پرطمطراقی از قبیل بادکنک هوا، کردن تا آش پختن و بر بام آرامگاه بوعلی رفتن از خود نشان می‌دهیم؛ و از طرفی غرفه‌های بدلیجات و کیوسک بستنی‌فروشی در داخل هگمتانه (در کنار کلیسای استپان حضرت مریم) دایر می‌کنیم، آن‌گاه کاروانسراها را به پارکینگ و بازار سنتی را به انبار تبدیل می‌کنیم.

باری

دل

در این برهوت

دیگرگونه چشم‌اندازی می‌طلبد[۲].


* تخریب باغ‌های همدان، روز‌نامه‌ی همشهری، (ویژه همدان)، سال بیست‌ودوم، شماره ۶۲۵۷، چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳، ص ۴./ خدا را الوند ما کجاست!، روز‌نامه‌ی ستاره صبح، (ویژه همدان)، شماره ۶، شنبه ۱شهریور ۱۳۹۳، ص ۵.


۱. دکتر پرویز اذکایی، مقدمه کتاب شکوه الوند، (علی جهانپور)، برکت کوثر، ۱۳۹۱، صص ۲۴ـ۲۵.

۲. اشعار متن از احمد شاملو.

یک پاسخ به خدا را الوند ما کجاست!/ مهدی به‌خیال
  • رومینا:

    سلام.بسیار از دیدن این سایت خوشحال شدم و از خواندن مطالب لذت بردم.ای کاش گویش زیبایمان همچنان پابرجا بود و مورد حمله ترکان قرار نمیداشت.
    برایتان آرزوی موفقیت دارم که برای حفظ میراث سرزمینمان گام برمیدارید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه:


مهدی به‌خیال

09185455024
08132513614

mahdibook10@gmail.com

همدان، خیابان بوعلی،
سرپل یخچال،کوچه عبدل (شهید محمدی)،
کتاب مهدی