پیر مادستان چشم از تتبع فروبست
(سیری در احوال و آثار پرویز اذکایی)
مهدی بهخیال
پرویز اذکایی فرزند میرزا محمدکاظم اذکایی در ۱۸ فروردین سال ۱۳۱۸ ﻫ.ش. در خیابان باباطاهرِ همدان (محله پیرگُرگ) به دنیا آمد. جد اعلای وی حاج محمد اسماعیل اصفهانی (معینالتجار/ معتمدالتجار) دو قرن پیش از اصفهان به همدان مهاجرت کرد و در محلهای که به نام ایشان حاجی (ـ محله) نامیده شد، متوطن گردید.
وی از مخالفین سرسخت شیخیه در همدان بود. نام او در کتاب عبرهالمن به نیکی یاد نشده است. معینالتجار اما در شهر از اعتبار و منزلت خاصی برخوردار بود، و از اصفهان تا همدان صاحبِ مال و مکنت فراوان بود. البته در طی روزگار به انگیزههای مختلف املاک گسترده او از بین رفت، که به جهت ضرورت نداشتن از پرداختن بدان صرفنظر میکنم.
اما میرزا محمدکاظم اذکایی، او از شاگردان شیخ موسی نثری بود. وی تحت تأثیر نثری ریاضیات را بهخوبی فراگرفت و مدرسهداری را از او آموخت. وی بعد از اتمام خدمت نظاموظیفه با آسید ابراهیم صفدری (پسر عم خود) که مدرسه ملی «فرهنگ» را در محوطه سرپل یخچال (همدان) داشت شروع به همکاری کرد؛ میرزا کاظم بهتدریج شریک آسید ابراهیم صفدری شد و درنهایت بعد از درگذشت او یکراست مدیر دبستان فرهنگ شد.
وی در دوران مدیریت خود در دبستان فرهنگ سعی بر شیوه نوین آموزشی داشت، اما با این حال چندان انعطافپذیر نبود، تا آنجا که به نوشته هوشنگ جمشیدآبادی «او حال و خلقی دیگر داشت… آدمی جدی و بُرنده که سهلانگاری در کارش دیده نمیشد… در جامه پوشیدن و راه رفتن و حرف زدن، مراقب همهچیز بچهها بود…»[۱] پرویز در دامان چنین پدری بالیدن گرفت و خود در آینده به اشکالی دیگر این راه را با این خلقوخو ادامه داد.
***
پرویز اذکایی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «آلیانس/ اتحاد» کلیمیان (همدان) به پایان برد، سپس دوره متوسطه را در دبیرستان پهلوی (سابق) گذرانید. او در سال ۱۳۳۹ بعد از اتمام خدمت نظاموظیفه چندی را در دبستان ملی فرهنگ به تدریس مشغول شد. در این اوان از محضر حضرت آیتالله ملاعلی معصومی همدانی (آقای آخوند) کسب فیض نمود. و از این دوران همکاریاش را با جراید محلی شروع کرد.
وی از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۸ که اواخر دوران دانشجوییاش در دانشگاه تهران بود اتاقی را در تهراننو اجاره کرد و به تدریس در دبیرستان «آرش» (ادبیات فارسی، عربی، تاریخ و جغرافیا) مشغول شد. در سال ۱۳۴۸ بعد از دریافت مدرک لیسانس در رشته تاریخ به سِمت بخشدار یکی از شهرهای استان فارس انتخاب شد. اما طولی نکشید که از این کار منصرف و متصدی بخش عربیِ کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران شد. سپس در سال ۱۳۵۰ با عنوان کارشناس متون تاریخیِ مرکز مردمشناسی ایران به وزارت فرهنگ انتقال یافت.
آنگاه در سال ۱۳۵۴، با مأموریت تحصیلی به دانشگاه منچستر انگلستان وارد شد، وی پس از گذراندن دوره مطالعاتی مدرک فوقلیسانس خود را در رشته علوم تاریخ، از بخش مطالعات شرقی دانشگاه فوق دریافت نمود. سپس بهعنوان نامزد دکترای تاریخ، رساله «جغرافیای تاریخی همدان» را تحت اِشراف پرفسور بوْیْل (J.A.Boyle) گذراند.
او در سال ۱۳۵۸ بهعنوان نامزد نمایندگی شورای شهر همدان، کاندیدای انتخاباتی شد و با شعار «با کار، پایه دفاع از حقوق زحمتکشان شهر» تبلیغات نمود. اما بعد از ناکامی انتخاباتی، مجدداً به کارهای فرهنگی بازگشت. وی در سالهای ۱۳۶۶ـ۱۳۶۷، بهعنوان کارشناس نسخ خطی، در بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، چند اثر را برای چاپ عکسی آماده و به چاپ رساند. آنگاه در دانشگاه بوعلیسینای همدان فهرستنویسی نسخ خطی کتابخانه مرکزی را عهدهدار شد. او چنانکه خود میگفت ساعاتی محدود را نیز به تدریس در رشتههای معارف اسلامی و علوم اجتماعی در دانشگاههای همدان پرداخته بود. وی در این عصر مجوز انتشارات مادستان را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت نمود و اصطلاحاً ناشر شد. اما در این کار چندان توفیقی به دست نیاورد و تنها دو جلد از آثار خود را به نامهای همداننامه (۱۳۸۰) و ماتیکان عینالقضات همدانی (۱۳۸۱)، بهصورت مستقل به چاپ رساند.
اذکایی در سال ۱۳۸۰ یکی از آثار مهم و سترگ خود را با نام الآثارالباقیه عنالقرونالخالیه، توسط انتشارات میراث مکتوب منتشر کرد. این اثر که تصحیح انتقادی کتاب ابوریحان بیرونی است در سال ۱۳۸۱ توانست برگزیده هیأتداوران شده و جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص دهد.
استاد با اینکه نسخهشناس و فهرستنگار برجستهای بود، اما ادیب هم بود و آدابدان. و به نوشته ایرج افشار «فاضل کتابشناس و نکتهسنج»،[۲] و مورخی بود نه راوی، بلکه به گفتۀ کامران فانی «نظریهپرداز تاریخ و مورخ اندیشه و فرهنگ»[۳] که به حقیقت «نظریهپرداز تاریخ» بود. پرویز اذکایی همچون دیگر همگنان خود ازجمله احسان یارشاطر، امیرمهدی بدیع و شیخ موسی نثری هرچه داشت در راه فرهنگ گذاشت و گذشت، و چهبسا بیشتر. او هدفش را از اینهمه تلاش «جهلستیزی» میدانست نه «فرهنگ دوستی». وی در این راه کوششها کرد و از خود و خانوادهاش کم مایه نگذاشت بهخصوص برای همدان. او اگرچه ایراندوست بود اما نگاهش و تعلقخاطرش به تاریخ، فرهنگ و طبیعت همدان دیگرگون بود تا آنجا که میگفت «آجرهای شهر همدان را برشمردهام» یا «خواب میبینم کتاب همذان/ همدان (ابوعلی عبدالرحمان کاتب همدانی) پیدا شده است.»
اذکایی با محجوبی و درویشمآبی، و قناعت که از پدر و بهخصوص مادرش به ارث برده بود زندگی کرد. همسر گرامی و فداکارش که به حقیقت نقشی پر رنگ در زندگی استاد داشت جانفشانیها کرد. او هیچگاه شغل رسمی و دائمی نداشت اما این خانم پروین سموریان بود که عمری مجاهدانه در آموزشوپرورش خدمت کرد و به همسرش یاری رساند. پرویز اذکایی با چنین شرایطی کتاب خواند، کتاب نوشت، و کتاب جمع کرد و خانهای را با وام بانک مسکن مهیا نمود. او از سالها دور قصد داشت کتابخانهاش را ساماندهی کند و وقف مردم همدان نماید. بعد از اختلافنظر و به توافق نرسیدن با شهرداری و آموزشوپرورش همدان بالاخره بنا به پیشنهادات و رایزنی دیگرکسان، کتابخانه مرکزی همدان (واقع در تپه مصلا) را از هر جهت تصدیق کرد و چنین اعتقاد داشت که «اینجا ساختار کتابخانه دارد.»
باری، در زمستان ۱۳۹۵ با یکی ـ دو تن از دوستان شبانهروز در خدمت استاد بودیم و کتابها را جمعوجور و بستهبندی میکردیم. چندین هزار جلد کتاب و مجله بود. از اتاقِ داخل حیاط گرفته تا زیرزمین و اتاقهای پذیرایی. در ۲۱ تیر ۱۳۹۶ «کتابخانه تحقیقاتی ـ تخصصی دکتر پرویز اذکایی» شامل ۷۵۰۰ جلد کتاب در کتابخانه مرکزی همدان افتتاح شد. وی بعدها در آذر ۱۳۹۸ خانه مسکونیاش را بهمنظور ایجاد کتابخانه عمومی با نام «خانه فرهنگی میرزا کاظم اذکایی مدیر» بهعنوان «کتابخانه عمومی کوی شکریه همدان» وقف عام مؤبد نمود.
***
باری، پرویز اذکایی، مورخ و پژوهشگر برجسته، با تمام مراقبتها که از خود میکرد ناباورانه در صبح ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ در بیمارستان بوعلی همدان خرقه تهی کرد و به ابدیت پیوست.
دکتر اذکایی حق استادی به گردن بنده دارد، استادی که بیست سالِ تمام در سفر و حضر، حشر و نشر، مجالست و مهمانی با او همراه و همسخن بوده است. از اینرو مهر استاد را که نمیشود با چند سطر یا چند صفحه بیان کرد، و گفت و گذشت؛ باشد تا در وقت مناسب به تفصیل درباره او بنویسم.
[۱]. هوشنگ جمشیدآبادی، خاطرههای گمشده، بینا، ۱۳۹۶، ص ۳۴۲.
[۲]. تاریخنگاران ایران، پرویز اذکایی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۳، یادداشت ایرج افشار.
[۳]. زیست کتابنامه پرویز اذکایی، تدوین مهدی بهخیال، انتشارات نبی اکرم، ۱۳۹۳، ص: د.
پی نوشت: برای متن کامل بنگرید به: پیر مادستان چشم از تتبع فرو بست// سیری در احوال و آثار پرویز اذکایی (یاد و یابود)، مجله فرهنگی هنری بخارا، سال بیستوهشتم، شماره ۱۵۶، خرداد ـ تیر ۱۴۰۲، ص ۵۱۵ـ۵۲۲.