کتابنامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عارف قزوینی و سرنوشت آثارش*

عارف قزوینی و سرنوشت آثارش

 یکم: «مقدمه»

شاید بتوان گفت در میان دیوان شعرای معاصر یا شعرای دوره‌ی مشروطیت که تا به حال به چاپ رسیده، هیچ دیوانی به اندازه‌ی دیوان عارف قزوینی چاپ‌های متعدد به خود ندیده ‌است. همان‌طور که شاعر در زندگانی با دشواری‌های فراوان روبه‌رو بود، بعد از درگذشتش، آثار وی این طرز زندگیِ مظلومانه را به اشکال و انحای مختلف ادامه داده‌اند؛ و چه بسا در دوره‌هایی دشوارتر از زندگانی خودِ شاعر.

دیوان میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی، به‌کوشش: دکتر صادق رضازاده‌ی شفق، برلین، چاپ اول، ۱۳۰۳.

در حدود یک قرنی که از چاپ اول دیوان این شاعر پرآوازه‌ی وطن‌دوست می‌گذرد، آثار وی هنوز دست‌خوش بادهای موسمی است و هر چند سال یک‌بار، فردی باذوق و گه‌گاه بی‌ذوق، نام‌دار و یا گم‌نام از اهالی ادب، و شاید علاقه‌مند به فرهنگ این مرز و بوم، دیوان عارف مرحوم را چاپ کرده و زینت‌بخش محافل می‌گردانند؛ و در این راه بعضاً آثار جدید به‌دست ‌آمده را همراه با آثار چاپ ‌شده‌ی قبلی به شیوه‌ای تازه و ویژگی‌های جدید به دست خوانندگان می‌رسانند. در این میان کارهای پسندیده‌ای نیز انجام شده‌است که قابل تقدیر و تشکر است. اما در بُعد دیگرِ این تلاش‌ها، بعضی از اشعار و متن‌ها که قبلاً به خوبی و کامل چاپ شده‌ بود، به اشکال مختلف و گه‌گاه با حذف کلمات، مصراع‌ها، عبارات یا جابه‌جایی ابیات و تغییراتی از این قبیل به چاپ رسیده‌اند، در بخشی دیگر بعضی از گردآورندگان پا را از این هم فراتر گذاشته و خود را مجاز دانسته‌اند تغییراتی در اشعار و متن‌ها به وجود آورند و بالاتر از این، خود را از هر گونه توضیح نیز معاف کنند.

تصنیف‌های عارف، ارشد تهماسبی، تهران، ۱۳۸۲، چاپ دوم، مؤسسه‌ فرهنگی هنری ماهور.

از آن جمله سید هادی حائری «کورش»، از پیشتازان بزرگ در جهت مغشوش‌ کردن دیوان عارف است که با فراق بال این کار را انجام داده، و بعضی دیگر که سهواً و از روی غفلت یا بی‌سوادی راه این استاد را ادامه داده‌اند، توضیح یا سند قانع ‌کننده‌ای در این زمینه ارائه نکرده‌اند که: این تغییرات از کدامین خزانه‌ی غیب به اینان الهام شده ‌است، مگر به طور تلویحی و گذرا و یا با توضیحات بسیار موجز و اندک، یا با ردیف‌کردن کلمات پرطمطراقی چون: «اقتضای زمانه»، «اوضاع روزگار»، «از نظر اخلاقی» و ترکیبات و تعبیرات مشابه دیگر. مفهوم سخن آنان و شنیده‌ها حکایت از آن دارد که حذف، سانسور و تغییرات عدیده از طرف این گردآورندگان، از روی ناچاری بوده ‌است و در توجیه عمل خود (‌‌احتمالاً) تمام کاسه‌ کوزه‌ها را بر سر وزارت ارشاد وقت شکسته‌اند و خود را از این گناه نابخشودنی مُبرا کرده‌اند.

ما در مورد آن بخش از آثار عارف که از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۸۹ در هیچ یک از چاپ‌های دیوان او اجازه‌ی نشر نیافته و دچار ممیزی شده‌اند، حرفی نداشته و با گردآورندگان هم‌نظریم. اما روی سخن‌مان به آن بخش‌هایی است که تا سال ۱۳۸۹ در بعضی چاپ شده و در بعضی دیگر نصفه و ‌نیمه آمده یا حذف گردیده ‌است. در بخش دیگر کاستی‌ها و خطاها به گردن حروف‌چین‌ها، چاپخانه‌دارها و هرکس و ناکس دیگر افتاده که در مجموع اختلافاتی را در دیوان‌های چاپ ‌شده‌ی عارف باعث شده، و دسترسی به یک متن اصیل و صحیح را دشوار گردانیده ‌است. جوینده‌ی آثار اصیل در می‌ماند که کدام یک از چاپ‌ها صحیح است.

دیوان ابوالقاسم عارف قزوینی، به کوشش: ولی‌الله درودیان، تهران، ۱۳۸۴، چاپ اول، انتشارات: صدای معاصر.

دوم: «آثار»

در خصوص آثار عارف می‌توان به اشعار، تصنیف‌ها، نامه‌ها و زندگیِ خودْنوشتِ وی اشاره کرد که هر کدام در جایگاه خاصی قرار دارند؛ اما همان اختلافات اشاره ‌شده در تمامی آثار و حتی در نامه‌ها و زندگیِ خودنوشت یا تصنیف‌های وی نفوذ کرده‌اند، و جای تأسف از آن بابت است که تصنیف‌هایی که از نظر ساختاری و محتوا از ارزش و منزلت ویژه‌ای برخوردار‌اند و می‌توان از مهم‌ترین آثار عارف به حساب‌شان آورد، از گزند روزگار و قلمِ گردآورندگان در امان نمانده و به هر دلیل و بهانه‌ای دچار تغییراتی شده‌اند. در دیگر بخش‌های آثار عارف نیز به اشکال مختلف همین اتفاقات افتاده ‌است که در پایان برای نمونه چند قطعه‌ای شاهد می‌آوریم. لازم به یادآوری است که مطلقاً کلمه‌ای را بر اساس ذوق و سلیقه‌ی شخصی تغییر نداده و در متن وارد نکرده‌‌ایم و حتی رسم‌الخط گردآورندگان را رعایت کرده‌ و از منابعی نقل می‌کنیم که در بخش سوم نام برده می‌شود.

کلیات دیوان میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی، به اهتمام: عبدالرحمن سیف‌آزاد، تهران، چاپ ششم، ۲۵۳۶، انتشارات: امیرکبیر.

اما آنچه قابل تأمل بیش‌تر است، زندگیِ خودنوشت عارف است که برای اولین‌بار به درخواست گردآورنده‌ی آثار عارف یعنی «دکتر صادق رضازاده‌ی شفق» به چاپ رسید. شفق بخشی از شرحِ حال عارف را با خط شاعر در کتاب گراور نمود. این بخش تا سال‌ها به همان شکل و شیوه به چاپ می‌رسید و اگر چه خواندن آن دشوار بود، اما هر چه بود به قلم عارف بود و در اصیل‌ بودن آن شکی وجود نداشت تا این‌که در سال ۱۳۸۱ دو دیوان از دو انتشارات معتبر و مجزا و سه گردآورنده‌ به چاپ رسید: «دیوان عارف قزوینی، محمدعلی سپانلو ـ مهدی اخوت، ا. نگاه» و «دیوان عارف قزوینی، مهدی نورمحمدی، ا. سنائی». گردآورندگان تلاش مضاعفی در جمع ‌کردن آثار عارف نشان دادند. هم‌چنین آن بخش از زندگیِ خودنوشت را که با خط عارف گراور شده‌ بود، به حروف چاپی برگرداندند. اما متأسفانه آن‌چنان که بایسته و شایسته بود این کار انجام نشد، و در بخش‌هایی از این متن جابجایی و تغییرات از کلمه و سطر فراتر رفته و متنی دیگر خلق شده ‌است که به دلیل مفصل بودن از آوردن آن در این مقاله از آن صرف‌نظر می‌کنم.

دیوان ابوالقاسم عارف قزوینی، به کوشش: ولی‌الله درودیان، تهران، ۱۳۸۴، چاپ اول، انتشارات: صدای معاصر.

سوم: «منابع»

از سال ۱۳۰۳ تا ۱۳۸۹ اشعار و آثار عارف به طور متناوب، به همت افراد مختلف به چاپ رسیده ‌است که در این بخش ما به عناوینی که به نام دیوان یا به شکل کلیات آثار عارف به چاپ رسیده، اشاره می‌کنیم. مجموعه‌های دیگر که به شکل گزیده، منتخب، جزوه و مشابه این‌ها به چاپ رسیده‌اند، در این بخش مورد بحث ما قرار نمی‌گیرند. اما در این میان تصنیف‌های عارف به شکل مُدّون با نُت‌نویسی و توضیحاتی (نسبتاً) کامل به همت «ارشد تهماسبی» به چاپ رسیده که آن را هم در بخش فهرست خود قرار می‌دهیم.

لازم به ذکر است در این‌جا هر چاپ از دیوان عارف با نامی اختصاری نشان ‌یافته تا ارجاع شاهد مثال‌ها به منابع با سهولت انجام گیرد. در خاتمه می‌بایست به این نکته اشاره کرد که بعضی از دیوان‌ها چندین‌بار به چاپ رسیده که ما به یک چاپ آن بسنده کرده و تنها در این بین از سه مجموعه‌ای که «سید هادی حائری» گردآوری کرده ‌است، به دو عنوان آن که با هم تفاوت دارند، اشاره می‌کنیم.

  1. دیوان میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی، به‌کوشش: دکتر صادق رضازاده‌ی‌شفق، برلین، چاپ اول، ۱۳۰۳. [با حرف اختصاری: ش]
  2. کلیات دیوان میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی، به اهتمام: عبدالرحمن سیف‌آزاد، تهران، چاپ ششم، ۲۵۳۶، انتشارات: امیرکبیر. [با حرف اختصاری: آ]

۳ـ۱. عارف قزوینی شاعر ملی ایران، تدوین: سید هادی حائری «کورش»، تهران، ۱۳۶۴، انتشارات: جاویدان. [با حرف اختصاری: ح]

۳ـ۲. آثار منتشرنشده‌ی عارف قزوینی، تدوین: سید هادی حائری «کورش»، تهران، ۱۳۷۲، انتشارات: جاویدان. [با حرف اختصاری: ح۲]

  1. دیوان عارف قزوینی، تدوین: محمدعلی سپانلو ـ مهدی اخوت، تهران، ۱۳۸۱، چاپ اول، انتشارات: نگاه. [با حرف اختصاری: س]
  2. دیوان عارف قزوینی، گردآوری، تدوین و توضیح: دکتر رحیم چاوش‌‌اکبری (یسنای تبریزی)، تهران، ۱۳۸۵، چاپ اول، انتشارات: زوار. [با حرف اختصاری: چ]
  3. تصنیف‌های عارف، ارشد تهماسبی، تهران، ۱۳۸۲، چاپ دوم، مؤسسه‌ فرهنگی هنری ماهور. [با حرف اختصاری: ت]
  4. دیوان ابوالقاسم عارف قزوینی، به کوشش: ولی‌الله درودیان، تهران، ۱۳۸۴، چاپ اول، انتشارات: صدای معاصر. [با حرف اختصاری: د]
  5. دیوان عارف قزوینی، به کوشش: مهدی نورمحمدی، تهران، ۱۳۸۹، چاپ اول، انتشارات: سخن. [با حرف اختصاری: ن]

عارف قزوینی شاعر ملی ایران، تدوین: سید هادی حائری «کورش»، تهران، ۱۳۶۴، انتشارات: جاویدان.

 

چهارم: «شواهد»

در این بخش ۳غزل انتخاب شده و فقط به ابیاتی از آن‌ها که با یکدیگر اختلاف دارند، اشاره می‌کنیم. در بخش تصنیف‌ها هم به همین شکل عمل می‌کنیم. لازم به ذکر است که از این جنس اختلافات در دیوان عارف به وفور یافت می‌شود و در بخش اشعار پراکنده‌ی او که شامل مثنوی، قطعه، قصیده و… است، بیش از حد تصور است؛ شعرهای طنز و هجو که آن‌ها را در این مقال نیاوردیم، خود داستان مفصلی دارد. فقط اسامی چند شعر از متفرقات را می‌آوریم که اختلافاتی در آن‌ها وجود دارد و سخن را کوتاه می‌کنیم: حکایت از پادشاهی نادر، مرثیه سوم، خرنامه، علی‌جان و بازیگوش‌نامه.

در بخش شواهد، کهن‌ترین چاپ را که همان چاپ اول دیوان عارف به کوشش دکتر صادق رضازاده‌ی‌شفق بود، اساس کار قرار دادیم، اما در بخش تصنیف‌ها، چاپ تصنیف‌های عارف را که به همت ارشد تهماسبی گردآوری شده‌است، اساس کار قرار می‌دهیم.

[غزل] قحط‌الرجال

[بیت اول]

  1. دل هیچگه ز جور تو دل ناگران نبود
  2. بار گران عشق تو بر دل گران نبود

[بیت آخر]

  1. زین سی کرور ناخلف اولاد یکنفر
  2. عارف کسی به مثل تو بی‌خانمان نبود

متن مطابق است با ش. در ش، آ، د. متن غزل ۱۰ بیت آمده در ح۲. ۷ بیت و اسم غزل تنها در این چاپ (ح۲) نام «خیال» را بر خود دارد. توضیحی که عارف در مقدمه‌ی غزل نوشته و در تمامی چاپ‌ها آمده، در ح۲. حذف شده. هم‌چنین در چاپ اخیر ابیات دیگر هم تغییراتی پیدا کرده که چون در بقیه‌ی چاپ‌ها به یک شکل است، از اشاره به آن‌ها صرف‌نظر می‌کنیم. در س، چ، ن. غزل ۹ بیت دارد.

آثار منتشرنشده‌ی عارف قزوینی، تدوین: سید هادی حائری «کورش»، تهران، ۱۳۷۲، انتشارات: جاویدان.

اختلاف چاپ‌ها

  1. ح۲: دل از تو هیچگاه به آه و فغان نبود

س، چ، ن: بر اساس متن        

  1. ح۲: زین سی کرور (مردم این ملک) یکنفر

آ: زین سی کرور اولاد یکنفر

س: زین سی کرور [کره خر] اولاد یک نفر 

د، چ، ن: بر اساس متن

  1. ح۲: «عارف» کسی نظیر تو بیخانمان، نبود

آ، س، چ، ن: بر اساس متن

د: عارف کسی به مثل تو بی‌خان‌ومان نبود

 

[غزل] شهر عشق و آوارگی

[بیت پنجم]

  1. هوای قامت بالا بلای و سرو قدی
  2. فتاد بر سر و چون سایه سایه‌بان منست

متن مطابق است با ش. و در چ. نیامده ‌است. این غزل را عارف در بخش زندگی‌نامه‌ی خودنوشت آورده که در س. عنوان «شهر عشق و آوارگی» و در ن. عنوان «شهر عشق» برای غزل انتخاب شده‌است.

 

اختلاف چاپ‌ها

  1. آ، ح، س، د، ن: هوای قامت بالا بلند سرو قدی
  2. آ، ح: فتاد بر سر و چون سایه سایبان منست

س، د: فتاد بر سر و چون سایه، سایبان من است

ن: براساس متن

[غزل] گریه

[بیت اول]

  1. مگر چسان نکنم گریه گریه کار من است
  2. کسیکه باعث اینکار گشته یار من است

[بیت پنجم]

  1. به تیره روزی و بد روزگاریم یکعمر
  2. گذشت بگذرد این روز روزگار من است

 

متن مطابق است با ش.

 

اختلاف چاپ‌ها

  1. س: مگو، چسان نکنم گریه؟ گریه کار من است

د، چ، ن: مگو چه‌سان نکنم گریه، گریه کار من است   

  1. آ: نه تیره روزی و بد روزگاریم یکعمر

چ: نه تیره روزی و بد روزگاریم یک عمر         

ن. نه تیره روزی و بد روزگاری‌ام یک عمر

س، د، ح: بر اساس متن

  1. آ، ح، د: گذشت و بگذرد این روز، روزگار

س، چ، ن: گذشت و بگذرد، این روز و روزگار

آمان…

تصنیف دوم، شور، یک بند

[بخش دوم]

  1. مژده ای دل که جانان آمد
  2. یوسف از چه به کنعان آمد
  3. دور مشروطه خواهان آمد
  4. آمان آمان آمان آمان (آمان آمان آمان آمان)
  5. عارف و عامی از می مستند
  6. عهد محکم به ساقی بستند
  7. پای خم توبه را بشکستند
  8. آمان آمان آمان آمان (آمان آمان آمان آمان)

متن مطابق است با ت، چ. در ن. ۶ مصرع بیش‌تر آمده که در هیچ‌ کدام از چاپ‌ها موجود نیست و در توضیح آن نوشته است: «بقیه‌ی تصنیف به روایت عبدالله دوامی». و در ت. توضیحاتی بدین شکل آمده‌است: «محمدرضا شجریان این تصنیف را خوانده، با اشعاری دیگر که در دیوان عارف نیست.» هم‌چنین درمورد تکرار «آمان» نوشته‌است: «در دیوان عارف تکرار ندارد. موسی‌خان با تکرار نوشته، شجریان هم با تکرار خوانده‌است.» لازم به ذکر است در ت، چ، ن. با تکرار آمده است و در چاپ‌های دیگر بدون تکرار و در ش، آ، ح، س، د، ن. در همه‌ی تصنیف به جای: «آمان، امان» چاپ شده ‌است.

اختلاف چاپ‌ها

  1. ش، د: مژده ای جان که جانان آمد

آ، ح، س،‌چ، ن: بر اساس متن

  1. آ، ح، س: پای توبه را بشکستند

ش، چ، د، ن: بر اساس متن


* عارف قزوینی و سرنوشت آثارش، مجموعه مقالات ایرانشناسی (محسن‌نامه ۲)// یادنامه زنده‌یاد دکتر محسن جعفری‌‌مذهب حقیقی، ۱۳۹۷، ص ۲۰۵ـ۲۱۱.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه:


مهدی به‌خیال

09185455024
08132513614

mahdibook10@gmail.com

همدان، خیابان بوعلی،
سرپل یخچال،کوچه عبدل (شهید محمدی)،
کتاب مهدی