روایت گلابتون از همدان قدیم
روایت گلابتون از همدان قدیم/مهدی بهخیال*
(گفتوگو با ناهید شریفیامینا)
ناهید شریفیامینا، نویسنده همدانی، خاطرات خود از همدان را در سالهای اولیه دهه ۲۰ در کتاب «گلابتون بر دیبا» بازگو کرده است. شریفیامینا متولد ۱۳۱۶ در همدان است…
ناهید شریفیامینا، نویسنده همدانی، خاطرات خود از همدان را در سالهای اولیه دهه ۲۰ در کتاب «گلابتون بر دیبا» بازگو کرده است. شریفیامینا متولد ۱۳۱۶ در همدان است. وی در سن ۲۰ سالگی همدان را به قصد تهران ترک کرد و پس از آن به خارج از کشور رفت. او این روزها مشغول گردآوری خاطرات خود از زندگی در همدان و شرایط آن روزهای این شهر است. شریفیامینا تاکنون کتابهای گلابتون بر دیبا، مردم، … و مابقی قضایا، مجموعه هفت داستان کوتاه، و بیبِبِلهها را منتشر کرده است. با این نویسنده همدانی گفتوگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه میخوانید.
از گذشته همدان بگویید. چه خاطراتی به یاد دارید؟
راستش، این خاطرات بیشتر بر پایه شنیدههاست نه دیدهها. اندوخته ذهنی زنی که در ۲۰ سالگی همدان را ترک کرده و بنا به مقتضیات جامعه ۵۷ سال قبل همدان بیشترین اوقاتش یا در خانه گذشته یا در مدرسه، بیشتر از این نیست؛ اما از آنجا که من عمر زیادی کردهام و دستی بر دکمههای کیبورد دارم، میتوانم قصهگویی باشم که مخاطبینم را به دورانی ببرم که زندگی در آن دوران با زندگی امروز بسیار متفاوت بود.
از خودتان بگویید و سالهای زندگی در همدان، در کتاب «گلابتون و دیبا» هم از رخدادهای همدان گفتهاید؟
در سال ۱۹۳۲ که جنگ جهانی دوم آغاز شد، من ۳ ساله بودم و زمانی که ایران توسط قوای متفقین اشغال شد (شهریور ۱۳۲۰) ۴ سال و ۶ ماه از عمر خود را پشت سر گذاشته بودم. آنچه از آن زمان در خاطر دارم مایه اعجاب افراد بزرگتر خانوادهام بود. پارهای از این خاطرات که در مستندات تاریخی ذکر نشده و صرفاً بر اساس مشاهدات و شنیدههایم از آن دوران است میتواند قابل تأمل باشد. من خاطراتی از معیشت دشوار مردم همدان در سالهای اولیه دهه ۲۰ را به خاطر دارم و در کتاب «گلابتون بر دیبا» به معیشت دشوار مردم همدان در سالهای جنگ جهانی دوم اشاراتی دارم.
از محله زندگی خودتان جولان، به عنوان یکی از محلههای قدیمی شهر همدان چه خاطراتی دارید؟
جولان یکی از محلههای قدیمی همدان بود که دوران کودکی من در یکی از خانههای آنجا سپری شده؛ چون اطلاعی از وضعیت فعلی این محله ندارم، به جای کلمه «است» کلمه «بود» را به کار بردم.
نه تنها ما، که بیشتر خویشاوندانمان در جولان سکنی داشتند. جولان شمالیترین محله همدان و به لحاظ ارتفاع از پایینترین محلات آن است که در تابستان دمای هوایش چند درجه از نقاط مرتفع شهر بیشتر است؛ اما اجداد ما که بیشتر کشاورز و تعداد کمتری هم دباغ بودند، آنجا را برای سکونت برگزیده بودند تا به زمینهای زراعتی پشت سیبه شمالی شهر و دباغخانه نزدیک باشند. (سیبه نام دیوار یا باروی قدیمی شهر بود.) کارگران روزمزدی هم که در استخدام آنها بودند در «کوچهباغ» جولان سکنی گزیده بودند. این کارگران رفتهرفته از روزمزدی تبدیل به اجارهداران این زمینها شدند و بعد هم افرادی از آنها موفق شدند خودشان صاحب اعیانی زمینها بشوند که حالا قطعاً بعد از گذشت این همه سال، اعقابشان مالک عرصه این زمینها هم شدهاند. بعد از جنگ جهانی اول و اشغال همدان توسط قوای بیگانه و قحطی سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ خویشاوندان من اعیانی این زمینهای موقوفه را فروختند.
همدان یکبار دچار خشکسالی بسیار سختی شده بود. درباره این برهه از تاریخ همدان چه میدانید؟
در سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ شمسی خشکسالی و مصائب و نابسامانیهای ناشی از اشغال همدان در جنگ جهانی اول توسط قوای بیگانه، دست به دست هم داده بودند تا وحشتناکترین قحطی تاریخ را در این شهر و روستاهای اطرافش رقم بزنند. مالکان این روستاها عمدتاً خوانین قراگزلو بودند که به جز انگشتشماری از آنها بقیه یا در فرنگ به سر میبرند یا در تهران. هنگامی که روستاییان گرسنه زمینهای کشتنشده روستاها را رها کردند و با لباسهای ژنده از روستاها به شهر هجوم بردند و خبر به آن دسته از اربابها رسید، سراسیمه از تهران و فرنگ به همدان آمدند و چوب حراج بر املاک خود زدند. هجوم روستاییان گرسنه و قحطیزده به شهر در حالی بود که شهر اوضاع نابسامانی داشت. مورخان این نابسامانی را بیش از خشکسالی ناشی از بیکفایتی حاکم همدان در آن مقطع زمانی میدانند.
* روایت گلابتون از همدان قدیم، روزنامهی همشهری، (ویژه همدان)، سال بیستوچهارم، شماره ۶۸۳۷، سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ص ۴. (این گفتوگو مفصل است که تنها بخشی از آن منتشر شد).