شاعری که گوهر خوبان بود/ مهدی بهخیال
یادی از علیمحمد آزاد*
این شهر که امروز به نام همدان است
ماناصدفِ گوهر خوبان جهان است
«آزاد یکی از اساتید علوم ادب است
که نظیر او کمتر یافت میشود.»
[وحید دستگردی]
علیمحمد آزاد (شاعر و نویسنده) در سال ۱۲۶۲ﻫ.ش. (= ۱۳۰۲ﻫ.ق.) در کوی شازدهحسین همدان متولد شد. او چندسال بیشتر نداشت که پدر خود را از دست داد و تحت کفالت برادران بزرگتر از خود درآمد و با آنکه برادران او در بازار مشغول به کار بودند و از او هم همین خواسته را داشتند؛ اما او تن به خواستهی آنها نداد و به تحصیلات روی آورد و پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، سپس ادبیات، فقه و اصول «برای تکمیل آموختهها در سال ۱۳۲۴ﻫ.ق. به تهران رهسپار شد، در این شهر نزد اساتید فن از قبیل آقا شیخعلی حکمی، میرزاطاهر تنکابنی، حاج شیخ عبدالنبی نوری و امثال آن (رح) مدت ۳سال کمر به میان بست و باکوشش فراوان تلمذ نمود تا آنکه در علوم ادبیه و فقه و اصول و کلام و حکمت مهارت یافت… و ضمناً در همان اوقات در مدارس جدیدهی تهران مانند مدرسهی محمودیه و مدرسهی کاظمیه (که امروز به دبیرستان فیروزآبادی معروف است) به تدریس پرداخت…[۱]»
شیخ علیمحمد آزاد که رفته رفته در کسوت روحانیت درآمده بود در سال ۱۳۲۸ﻫ.ق. از تهران به همدان، سپس به نجف و عراق جهت زیارت اعتاب مقدسه و استفاده از مجالس درسی علما سفر کرد و در نهایت به همدان بازگشت و طولی نکشید که تغیر لباس داد و کراواتی شد؛ او مدتها ریاست انجمن ادبی همدان را عهدهدار بود و بین سالهای ۱۳۰۰تا ۱۳۰۲در دبیرستان دولتی (نصرت) مشغول به تدریس، وی همچنین سالهای متمادی در وزارت فرهنگ مشغول به خدمت بود. و در این اوان بود که مأموریتهایی ناخواسته برای او پیش آمد و او را از همدان دور کرد؛ ابتدا به شهر کاشان (ریاست ادارهی معارف ۳سال) سپس کرمانشاه (ریاست ادارهی معارف و دبیر دبیرستان شاهپور)، او در آن شهرها به فعالیت ادبی خود ادامه داد. در کاشان به تأسیس انجمن ادبی و در کرمانشاه به گردهمایی آنان در ادارهی معارف.
ای شهرِ من ای قبلهی من مرکز دانا
ای خاک تو کحلالبصر دیدهی بینا
ای مشرق دین، مغرب ایران مُعلا
ای آب و هوای تو به از جنت اعلا
باید سوی تو بار ببندند ز هرجا
بر درگه تو بوسهزنان مسلم و کفار
از پارسی و ترک و عرب، هندو و بودا
زردشت و کلیمی و مجوسی و نصارا
از شام و حلب، نجد و یمن، بلخ و بخارا
از هند و فلسطین و همه ملک اروپا
از هر ملل زندهی امروزهی دنیا
باید بـه طواف تو بیایند ز اقطار
علیمحمد آزاد دانشیمردی ادیب و موقر بود که با اساتید بنام آن دوران همچون: رشید یاسمی، ملکالشعرا بهار، سعید نفیسی، وحید دستگردی و نظام وفا حشر و نشر داشت؛ او اشعار و نوشتههای خود را در مجلهی ارمغان که از نشریات خوب آن دوران محسوب میشد منتشر میکرد. اما دیگر یادداشتهایش را که راجع به حکیم فردوسی بود، در پاورقی روزنامهی شفق سرخ (از شمارهی ۲۵۳۵به بعد) به چاپ رساند.
او این یادداشتها را در سال ۱۳۱۳ با عنوان عشق و ادب یا سرنوشت حکیم ابوالقاسم فردوسی به مناسبت جشن هزارمین سال تولد این شاعر بزرگ به زیور طبع آراست. یحیی آرینپور در مورد این اثر مینویسد: «هرچه هست از این یک جلد هم میتوان قضاوت کرد که نویسنده خیلی بهتر از سلف خود (عمادالسلطنهی سالور) از عهدهی کار برآمده است. او به قدر کافی از وقایع تاریخی بهرهمند شده و به مناسبت مقال از وضع دهستانهای خراسان در زمان فردوسی، خانواده و تبار و فرزندان شاعر، ستمکاریهای بنیامیه و بنیعباس، تاریخچهی مختصر کسانی که تا آن روز برای اعادهی حیثیت از دسترفتهی ایران و گرفتن قدرت از دست خلفا قیام کردهاند، شعرایی که تا عهد فردوسی شعر فارسی سرودهاند، آیین جشن مهرگان و جشنهای دیگر ایرانی و مسایل دیگر سخن گفته و در بعضی موارد به اسناد و مآخذ موجود، مانند تاریخ وصّاف، تذکره دولتشاه، کتاب الدعاه، تاریخ ادبیات براون، ملل و نحل شهرستانی، چهار مقالهی عروضی، تاریخ بیهقی، تاریخ ابوحمزهی اصفهانی و نفحاتالانسجامی استشهاد کرده است.[۲]» اگرچه آزاد تصمیم داشت با این عنوان دورهای ۱۴جلدی راجع به دیگر شعرا به رشتهی تحریر درآورد، اما همین عنوان هم به اتمام نرسید.
از دیگر فعالیتهای ادبی آزاد شعر و شاعریاش بود که با تخلص اسیر در غزلسرایی در بین ادبدوستان با این عنوان شناخته شده بود؛ او غزل را نیکو میگفت و از آنرو بود که غزلی از ساختههای او در بین کاشیکاریهای دبیرستان پهلوی سابق (امام فعلی) نقش بست ـکه با حروف ابجد تاریخ ساخت این بنا را نشان میدهدـ و هنوز هم خودنمایی میکند.
لاجرم بشنو ز آزاد آنکه گفت
(علم و حکمت زاین بنای محکم است) [۱۳۱۴ﻫ. ش.]
اما در اندک زمانی و پس از رهایی از بند خرافات و مسایل حاشیهای تخلص اسیر را رها و آزاد را برای خود انتخاب کرد… او اشعار و مقالات خود را با خط خوش شکسته و شکسته نستعلیق مینوشت اما هیچگاه نظم و ترتیبی برای گردآوری آنها از خود نشان نداد و بداندلیل بود که (درحدود) ۳۰سال بعد از درگذشتش گردآوری و تدوین اشعار او به سرانجام رسید.
پس از مرگ من دیگران را سزد
که از من بجویند نام و نشان
پی جمع شعـر پراکندهام
به بهمان کنند التماس و فلان
دیوان اشعار علیمحمد آزاد به همت فرزندش محمد آزاد و با مقدمهای از کیوان سمیعی در سال ۱۳۵۶به چاپ رسید. محمد و دو پسر دیگر استاد که ابوالفضل و امیرمهدی نام داشتند هر سه از طبع شعر و شاعری بهرهای از پدر خود برده بودند اما ابوالفضل که سلیم تخلص میکرد در سال ۱۳۰۸درگذشت.
جوانی داشتم تحصیل کرده
به هر فن خویش را تکمیل کرده
شده از عمر بیست و هشت سالش
نبود از همگنان مثل و همالش
فلک بگرفت از من ناگهانش
چو گنجی کرد در خاکی نهانش
از دیگر آثار علیمحمد آزاد که به صورت متفرقه منتشر شده و متن کامل آنها تاکنون منتشر نشده است عبارتاند از: تاریخ همدان (مشاهیر همدان)، مقالات، اشعار عربی و… که بعضی از اینها به صورت پراکنده در دیوان وی آمده است.
استاد علیمحمد آزاد در روز نهم تیرماه ۱۳۲۴ﻫ.ش. درگذشت و با تشییع باشکوهی که در زادگاه خود و در کنار دوست دیرینش غمام همدانی در شازدهحسین به خاک سپرده شد و پس از انقلاب تخریب شد[۳].
* علیمحمد آزاد «ادیبی موقر از اهالی فرهنگ»، هفتهنامهی آوای الوند، سال شانزدهم، شماره ۴۶۸، چهارشنبه ۸شهریور ۱۳۹۱، ص ۳./ «شاعری که گوهر خوبان بود»، روزنامهی همشهری، سال بیستم، شماره ۵۷۸۹، چهارشنبه ۲۹شهریور ۱۳۹۱، ص ۴.
۱. آزاد، علیمحمد: دیوان آزاد همدانی، گردآورنده محمد آزاد، مقدمهی کیوان سمیعی، ص ۱۹، چاپخانه حیدری، ۲۵۳۶.
۲. آرینپور، یحیی: از نیما تا روزگار ما، ج ۳، زوار، ۱۳۷۹، ص ۲۳۷.
۳. دیگر منابع:
ـ اذکایی، پرویز: همداننامه، مادستان، ۱۳۸۰، ص ۳۸۷.
ـ جهانپور، علی: همدان دروازه تاریخ، سپهر دانش، ۱۳۸۷، ص ۱۲۱.
ـ تمامی اشعار متن از دیوان علیمحمد آزاد انتخاب شده است.